(از سمپوزیوم علوم اجتماعی تا نمایشگاه «دانشگاه»)
حسام حسینزاده
«خواهرخواندگی» مفهومی است که بیش از همه برای شهرها کاربرد دارد. شهرهای زیادی در سرتاسر جهان با یکدیگر پیمان خواهرخواندگی میبندند که نشانی از اتحاد و همبستگی است؛ اتحاد و همبستگی برای دفاع از منافع مشترک. هرچند این پیمان میان شهرها بیشتر جنبۀ صوری دارد اما میتوانیم به خواهرخواندگی حوزههای دانش بیاندیشیم. دانشهایی که میتوانند منافع مشترکی را دنبال کنند. پافشاری بر مرزهای رشتهای و دانشی هرچند در سطح فلسفی قابلدفاع و شاید ضروری باشد اما در سیاستِ عملی چیزی نیست مگر نوعی تاکتیک برای حفظ وضع موجود؛ با هدف جلوگیری از همنشینی و گفتوگوی مجموعههای دانش و افرادی که بهسادگی میتوانند به آرمانهایی برسند که میانشان مشترک است. گرایشات انتقادی در بسیاری از حوزههای دانشی حتی نیازی به تلاش برای رسیدن به منافع مشترک ندارند، آنها همین حالا هم در نظریاتشان بینشهای مشترکی را دنبال میکنند و رویاهای مشترکی در سر دارند. اردیبهشت 1398 از دو جهت برایم نویدبخش بالقوگیهای موجود میان هنر و علوم اجتماعی بود؛ نخست، تجربۀ دومین سمپوزیوم کشوری آثار دانشجویی علوم اجتماعی که در آن شاهد مشارکت جدیتر اهالی هنر نسبت به سال گذشته بودیم و دوم، نمایشگاه و نشستهای «دانشگاه» که تلاشی مضاعف برای ایجاد و تقویت پیوندهای بینادانشی است.
نخستین باری که ضرورت این ارتباط برایم معنا یافت سال تحصیلی 95-94 بود. جلسات هماندیشی و گفتوگو میان بخشی از فعالان نشریاتی دانشکدۀ علوم اجتماعی و دانشکدۀ هنرهای زیبای دانشگاه تهران در آن سال با نظم بهنسبت خوبی برگزار میشد و در جریان آن جلسات بود که فهمیدم چقدر این همنشینی میتواند راهگشا باشد. همیشه محور انتقادات بچههای هنر به نشریات ما ضعف فرمیمان بود و محور انتقادات ما به نشریات آنها نیز ضعف محتوایی. هر دو طرف این مجادله هم انگار بهنوعی حق داشتند. چند ماه بعد، در بهمن 1394 که سومین جشنوارۀ نشریات دانشجویی دانشگاه تهران با وقفهای یازده ساله برگزار شد، ضرورت این ارتباط بیش از پیش برایم آشکار شد. نشریات دانشکدۀ علوم اجتماعی در آن جشنواره هشت رتبۀ اول، دو رتبۀ دوم و پنج رتبۀ سوم کسب کردند و نشریات دانشکدۀ هنرهای زیبا نیز پنج رتبۀ اول، پنج رتبۀ دوم و نه رتبۀ سوم. از مجموع 46 مقام جشنواره، 33 مقام به نشریات این دو دانشکده رسیده بود و جالب بود که اکثر جوایز نشریات علوم اجتماعی معطوف به محتوا بود و اکثر جوایز نشریات هنرهای زیبا معطوف به فرم. چرا نگویم که از آن زمان تا به امروز بارها به این فکر کردهام که اگر میتوانستیم نشریات مشترکی را میان علوم اجتماعی و هنرهای زیبا شکل دهیم احتمالاً چه نتایج درخشانی به بار میآورد، رویایی که البته هرگز به واقعیت نپیوست.