(ملاحظاتی درباب ترجمۀ یک شعار و پیامدهای سیاسی آن)
حسام حسینزاده
یونسکو هر ساله چند هفته مانده به ۵ اکتبر، روز جهانی معلم، شعار روز جهانی را به عنوان ابزاری وحدتآفرین برای معلمان سراسر جهان مشخص میسازد. فارغ از اینکه نهادهایی بینالمللی چون سازمان ملل و تمامی زیرمجموعههای آن خود در شکلگیری و بازتولید نابرابریهای امروز و وضعیت اسفبار بسیاری از ملتها مستقیماً نقش دارند، میتوان از این شعار و تفسیر درست آن به عنوان ابزاری برای تجمیع مطالبات معلمان جهان ذیل یک یا چند مسئلۀ واحد بهره برد.
به هر حال، امسال نیز همچون سالیان گذشته معلمان ترجمههایی از شعار روز جهانی را در روزهای منتهی به ۵ اکتبر که همزمان بود با تجمع سراسری معلمان ایران در ۱۳ مهر دست به دست میکردند. ترجمههایی که گاه نادرست و گاه «کمتر» درست بود و متأسفانه ترجمۀ «درست» این شعار چندان دیده و شنیده نشد. اما نخستین پرسش این خواهد بود که «درست» اینجا چه معنایی دارد؟ اگر کمی جسارت داشته باشیم، میتوانیم پاسخی سرراست به این پرسش علیالظاهر دشوار بدهیم. ترجمه را اساساً نمیتوان فارغ از زمینههای اجتماعی و سیاسی آن فهمید. در مورد شعار روز جهانی معلم که در ایران همزمان با تجمع سراسری معلمان هم بود، بیشک ترجمۀ «درست» آن ترجمهای است که خود را در پیوند با همان امر سیاسیای قرار دهد که معلمان مستقیم و غیرمستقیم به دنبال آن هستند. سادهلوحانه خواهد بود اگر تصور کنیم مطالباتی چون آموزش رایگان، بودجۀ عادلانه، رفع تبعیض و… مطالباتی غیرسیاسی هستند. در وضعیت سیاسی و اجتماعی امروز ایران، چه مطالبهای میتواند سیاسیتر از توقف اجرای سیاستهای نولیبرال در ساحات مختلف باشد؟ هیچچیز! این سیاستها امروز گستردهترین هجمهها به زیست اجتماعی ایرانیان را در دستور کار خود قرار دادهاند، از وضعیت دستمزد کارگران و معلمان و… گرفته تا طرحهایی چون بیگارورزی برای دانشجویان، از پولیسازی و کالاییسازی آموزش عمومی گرفته تا آموزش عالی، از گسترش قارچوار مدارس خاص تا صنعت کنکور، همه و همه ذیل همین دستور کار سیاسی و اقتصادی نولیبرال قابل تحلیل خواهد بود. فارغ از این مسائل، در جایجای این یادداشت و در دفاع از ترجمۀ «درست» این شعار، بخشهایی از پیام مشترک سازمانهای بینالمللی به مناسبت روز جهانی معلم را عیناً نقلقول خواهم کرد تا مشخص شود که مقصود آنان از به کار بردن این واژگان هم منظوری سیاسی بوده است، هرچند که این سازمانها به دلیل ماهیت ارتجاعیشان و پیوند عمیقشان با سرمایهداری و کارویژهشان که همان حفظ وضع موجود است در بخشهایی از این پیام نیز مواضعی ارتجاعی را اتخاذ کردهاند، اما انتظار میرود معلمان ایران ضمن بهرهگیری از بخشهای قابل استفادۀ این پیام، بخشهای قابل نقد آن را نیز زیر تیغ نقد خود برند.
حالا سراغ خودِ شعار برویم: Teaching in Freedom, Empowering Teachers. از بخش اول شعار طی روزهای گذشته سه ترجمه را در فضای مجازی و گروهها و کانالهای مربوط به معلمان دیدهام که یک به یک به بررسی آنان میپردازم. ترجمۀ نخست بخش اول «آموزش در آزادی» است. این ترجمه ایرادی جدی دارد که نشاندهندۀ عدم آشنایی مترجم یا مترجمان آن با اصول ویراستاری است. در مباحث مربوط به ویرایش ترجمه مبحثی تحت عنوان «گرتهبرداری» وجود دارد. «گرتهبرداری نوعی وامگیری زبانی است که در آن، صورت ترکیبی یا اصطلاحات زبان دیگری، تجزیه میشود و برای هر یک از کلمههای آن اصطلاح، یک معادل قرار داده میشود و عبارت به زبان وامگیرنده ترجمه میشود … گرتهبرداری از اصطلاحها و ترکیبها سادهترین گونۀ گرتهبرداری است و در آن عبارت بیگانه با حفظ ترتیب اجزای خود وارد زبان وامگیرنده میشود و بهصورت لفظبهلفظ (تحتاللفظی) ترجمه میشود. مانند واژۀ آسمانخراش و سیبزمینی در فارسی که از روی گرتۀ زبانهای فرانسوی یا انگلیسی ساخته شده است» (جهت کسب اطلاعات بیشتر به صفحۀ ویکیپدیای مربوطه مراجعه کنید: گرتهبرداری). به راستی عبارت «آموزش در آزادی» در زبان فارسی به هیچ شکلی معنای عبارت انگلیسی Teaching in Freedom را به ذهن متبادر نمیکند و هرکس که دستی در ترجمه داشته باشد با دیدن این عبارت فارسی به آسانی درمییابد که این ترجمهای «تختاللفظی» از عبارتی غیرفارسی است.
ترجمۀ دیگری که کمتر از ترجمۀ نخست در فضای مجازی پخش شد «آزادی در کلاس درس» بود. این ترجمه نیز اصطلاحاً از آن طرف بام افتاده و درگیر شکلی غیرحرفهای از ترجمۀ «آزاد» است. غیرحرفهای در این معنا که مترجم تا آنجا میتواند در ترجمۀ «آزاد» پیش برود که محدودیتهای ساختاری زبان مبداء را پشت سر بگذارد، نه اینکه کلمهای را بدون هیچ دلیلی روشنی وارد ترجمه کند. در این ترجمه عبارت «کلاس درس» به طور کلی در معادل انگلیسی وجود ندارد و اگر هم به عنوان معادل عبارت Teaching قرار داده شده کاملاً اشتباه است. علاوه بر این، این ترجمه نهتنها معنای عبارت انگلیسی را به درستی منتقل نمیکند، بلکه مخاطب را دچار اشتباه میکند، آیا منظور شعار صرفاً آزادیِ تدریس و آموزش در «کلاس درس» بوده و آزادیِ آموزش خارج از این محیط را مدنظر نداشته؟ پرواضح است که شعار چنین منظوری نداشته و این ترجمه آن را از حدأقلیترین بالقوگیهای سیاسیاش هم تهی میکند.
ترجمۀ سوم که ترجمۀ «درست» هم بود و خوشبختانه در قطعنامه پایانی تجمع سراسری شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران نیز از آن استفاده شد، «آموزش آزادانه» است. این ترجمه علاوه بر اینکه کاستیهای دو ترجمۀ پیشین را ندارد، گستردهترین معنا از پیوند آموزش و آزادی را به ذهن مخاطب میرساند. در پیام مشترک روز جهانی معلم در توضیح این بخش از شعار آمده است: «داشتن آزادی برای حمایت و توسعۀ برنامههای درسی ملی [بومی]»، «استقلال شغلی برای انتخاب مناسبترین روشها و رویکردها در جهت آموزش مؤثرتر، فراگیرتر و عادلانهتر»، «در دوران دگرگونی، بیثباتی و ناپایداری سیاسی معلمان باید در ایمنی و امنیت کامل به آموزش بپردازند». در ادامه نیز مصادیقی برای نقض آموزش آزادانه آمده است که از آن جمله میتوان به «اجبار معلمان و مدارس به بکارگیری تستهای استاندارد و شیوههای ثابت ارزیابی» و «نادیده گرفتن نیازهای متنوع دانشآموزان در برنامههای آموزشی» اشاره کرد. البته ماجر به اینجا محدود نمیشود، در بخش دیگری از این پیام آمده است: «در تمامی سطوح آموزشی [آموزش عمومی و آموزش عالی]، فشار سیاسی و منافع تجاری میتواند منجر به تخریب توانایی آموزگاران برای آموزش آزادانه شود». چنان که مشخص است منظور از «آموزش آزادانه» در بخش نخست این شعار مشخصاً منظوری سیاسی و کاملاً گسترده است که نهتنها معلمان و دانشآموزان و آموزش عمومی، بلکه اساتید، دانشجویان و آموزش عالی را نیز مخاطب خود قرار میدهد و در تفسیری موقعیتمند حتی میتوان آموزش «غیررسمی» را نیز ذیل این عبارت گنجاند.
حالا میتوانیم سراغ بخش دوم این شعار برویم که از آن دو ترجمۀ اصلی طی روزهای گذشته به شکل عمومی منتشر شده است. نخست، «توانمندسازی معلمان» و دوم، «قدرتافزایی معلمان» که متأسفانه در این مورد در قطعنامه پایانی تجمع سراسری شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران از ترجمۀ نخست استفاده شد که به جرأت میتوان آن را ترجمهای غیرسیاسی دانست که سلف آن هم بازمیگردد به سیاستزدایی از فعالیت اجتماعی در ایران، همانها که Social Work را «مددکاری» ترجمه کردند و نه «کار اجتماعی»، در متون تخصصی خود Empowerment را «توانمندسازی» ترجمه کردند و نه «قدرتافزایی». در این مورد، نمیتوان به مترجمان این شعار خرده گرفت، بلکه باید با نگاهی تاریخی به ترجمۀ واژگانی از این دست این ترجمههای غیرسیاسی را در زمینه و زمانۀ ورودشان به ادبیات فارسی تحلیل کنیم. اما میتوان از فعالان صنفی معلمی انتظار داشت که با تأملی بیشتر معادل «درست» را انتخاب میکردند، «درست» در همان معنا که نشاندهندۀ سمت و سوی کاملاً سیاسی شعار باشد. در اینجا نیز رجوع به پیام مشترک سازمانهای بینالمللی از آن جهت راهگشا است که آنان خود تعیینکنندۀ این شعار بودهاند و علیالقاعده خود بهتر از هرکس دیگری میتوانند منظورشان از این شعار را روشن کنند. البته که این منظور راه را بر تفاسیر گشودهتر سیاسی نمیبندد که میتواند بالقوگیهای بیشتری را پیشِ روی فعالان اجتماعی و صنفی قرار دهد. در این پیام در توضیح بخش دوم این شعار آمده است: «تأمین شرایط کاری مناسب و دستمزد منصفانه برای تمامی معلمان [شاغلین، بازنشستگان و حقالتدریسیها]»، «ارائۀ آموزشهای لازم به تمامی معلمان که منجر به مهارتافزایی و پیشرفت آنان شود»، «افزایش تعداد معلمان باکیفیت، بهویژه در کشورهایی که از معلمان آموزشندیده استفاده میشود»، «حذف محدودیتهای بلاموضوع بر سر راه آموزش و پژوهش»، «دفاع از آزادی آکادمیک در تمامی سطوح آموزشی»، «تقویت وضعیت معلمان در تمامی سطوح» و «تأکید بر استقلال و آزادی معلمان».
بنا بر این توضیحات، ترجمۀ «درست» شعار روز جهانی معلم سال ۲۰۱۷ (۱۳۹۶) «آموزش آزادانه، قدرتافزایی معلمان» است و بهتر است باقی ترجمهها از این شعار را به دست فراموشی بسپاریم!
پینوشت: این متن 17 مهر 1396 در اولدوز منتشر شده است.