بَلْ‌وا

وبلاگ شخصی حسام حسین‌زاده

بَلْ‌وا

وبلاگ شخصی حسام حسین‌زاده

... شاید «وبلاگ‌نویسی» شکل بهتری برای اندیشیدن و گفت‌وگو باشد!

درک تامپسون، ترجمۀ حسام حسین‌زاده

 

نام من درک است و [زمانی] یک کارورزِ بی‌مزد بودم.

با یک اعتراف شروع می‌کنم، چراکه کارورزیِ بی‌مزد امروز اگر یک رسوایی نباشد، دست‌کم چیزی ناعادلانه است. همانطور که خبرنگار نیویورک‌تایمز، استیون گرینهاوس[۱]، با بمب خبری خود این مؤسسه را در سال ۲۰۱۰ پایین کشید، ممکن است من هم به شرکت‌های مختلفی کمک کرده باشم تا قوانین را نقض کنند – حتی اگر آن [قانون] بدترین و شکستنی‌ترین قانون باشد.

از میان ۱۰ میلیون دانشجوی مقطع کارشناسی در ایالات متحده، بیش از ۷۵% دست‌کم یک دورۀ کارورزی را پیش از فارغ‌التحصیلی می‌گذرانند. نمی‌دانیم چه تعداد از این کارورزی‌ها بی‌مزد هستند. اما راس پرلین[۲]، نویسندۀ کتاب ملت کارورز[۳]، تخمین می‌زند حدود یک‌سوم آن‌ها بی‌مزد‌اند. او می‌گوید، «این [کارورزی] تنها بخشِ کاریِ اصلی است که می‌دانم اصلاً توسط دفتر آمار کار[۴] ردیابی نمی‌شود.»

 

بی مزد، بی قانون؟

اگر تاکنون تجربۀ کارورزی بی‌مزد را داشته‌اید، احتمالاً در کاری غیرقانونی مشارکت کرده‌اید.

وزارت کار ایالات متحده دستورالعمل‌های سخت‌گیرانه‌ای برای کارورزان بی‌مزد دارد، و هر سال، هزاران شرکت به شکل محترمانه‌ای از [پذیرش] آن سر باز می‌زنند. از لحاظ فنی، کارورزی‌ها باید بیش از اینکه یک شغل باشند، نوعی آموزش را شبیه‌سازی کنند. کارورزان نمی‌توانند به جای کارمندان مزدی کار کنند و کار آنان نباید بخشی از «سود فوری[۵]» کارفرما باشد.

هر کارورزِ بی‌مزدی که می‌شناسم – و هر کارورزیِ بی‌مزدی که داشته‌ام – به طور مکرر دست‌کم یکی از این قوانین، و گاهی همه‌اش را شکسته است. ما روزانه ۹ ساعت یا بیشتر کار می‌کردیم. ما با همکاران حقوق‌بگیرمان کار مشترکی انجام می‌دادیم. تلاش می‌کردیم «سود فوری» برای کارفرمایان فراهم کنیم، در قالب پخش نوشیدنی، مرتب کردن قفسه‌های کتاب، نوشتن خلاصه‌ها، ویرایش اسناد، کار با نرم‌افزار اکسل، و کار کردن به عنوان نیروهای ایمنی اداره – خوشحال از پرسه زدن، مشتاق به مواجهه با چیزی جدید. این کاری است که می‌دانستیم باید انجام دهیم. این کاری است که دانشجویان کالج در تابستان‌شان انجام می‌دهند.

و به طور فزاینده، این همان کاری است که دانشجویان دانشگاه در کل طول سال انجام می‌دهند. نرخ بیکاری رسمی برای ۲۰ تا ۲۴ ساله‌ها در آوریل ۱۳.۲% بود. اما نرخ‌های غیررسمی حیرت‌انگیز هستند. به گزارش مرکز توسعۀ نیروی کار جان هلدریچ[۶] در دانشگاه راتگرز، کمتر از ۵۰% دانشجویان فارغ‌التحصیل بین سال‌های ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۱ کمتر از یک سال پس از پایان تحصیل، کاری تمام‌وقت یافته‌اند. هیچ عدد مشخصی دربارۀ کارورزی و کارورزیِ بی‌مزد، و بنابراین هیچ آماری از افزایش یا کاهش دوره‌های کارورزی وجود ندارد. اما با توجه به اشتغال پایین و ارقامی که از فارغ‌التحصیلان دانشگاهی وجود دارد، منطقی است که تصور کنیم کارورزیِ بی‌مزد رو به افزایش است.

 

چه باید کرد؟

ابتدای امسال [۲۰۱۲]، یک کارورز سابق شرکت هرست[۷] به دلیل کارورزیِ بی‌مزدش از این شرکت شکایت کرد. می‌توانید شرکت‌ها را به دلیل کنار گذاشتن قانونی غیرواقعی سرزنش کنید. می‌توانید قانون را به دلیل ابهامش سرزنش کنید. می‌توانید کارورزانی که بی‌مزد کار می‌کنند را سرزنش کنید، یا حتی کالج‌هایی که اعتباری در ازای تجربۀ شغلی ارائه نمی‌کنند. طبق اعلام انجمن ملی کالج‌ها و کارفرمایان[۸]، کمتر از ۳۰% کالج‌ها در ازای کارورزی اعتبار علمی ارائه می‌کنند.

اما نگرانی‌ام از آن جهت است که این مسئله تا حدی غیر قابل حل است. من کارورزی‌هایی که تجربه کرده‌ام را دوست داشته‌ام. اگر آن‌ها نبود، من هم اینجایی که هستم، نبودم. اما متوجهم که درآمد والدینم امکان انجام آن کارورزی‌های بی‌مزد را به من داد. اگر پولی که آ‌ن‌ها تابستان‌ها در اختیارم می‌گذاشتند نبود، باید به دنبال یافتن کاری در بست بای[۹] یا استارباکس[۱۰]، یا جایی دیگر می‌بودم که بیشتر از صفر دلار در ساعت دستمزد دریافت کنم. تا وقتی که دانشجویان فرادست مایل به کارورزیِ بی‌مزد هستند تا درهای موفقیت را به رویشان باز کند و دانشجویان فرودست در مشاغل خرده‌فروشی و تهیۀ غذا مشغول به کار می‌شوند، نابرابری درآمد افزایش می‌یابد. تنها داشتن پول اضافی است که اجازۀ گذراندن کارورزیِ بی‌مزد را می‌دهد، کارورزی‌هایی که منجر به یافتن شغل‌هایی می‌شود که دستمزد بیشتری می‌پردازند. حتی اگر کارورزیِ بی‌مزد بازی برد-برد برای کارفرمایان و دانشجویان باشد، ابداً عادلانه و برابری‌خواهانه نیست.

چطور می‌توانیم این وضعیت را سامان دهیم؟ مطمئن نیستم. شما چه فکری می‌کنید؟

 

پاورقی‌ها:

[۱] Steven Greenhouse
[۲] Ross Perlin
[۳] Intern Nation
[۴] Bureau of Labor Statistics
[۵] immediate benefit
[۶] John J. Heldrich Center for Workforce Development
[۷] Hearst Corporation
[۸] National Association of Colleges and Employers
[۹] Best Buy
[۱۰] Starbucks

 

 منبع:

https://www.theatlantic.com/business/archive/2012/05/the-murky-ethics-and-crystal-clear-economics-of-the-unpaid-internship/256940/

 


 

پی‌نوشت: این متن 25 شهریور 1396 در اولدوز منتشر شده است.

حسام حسین‌زاده

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی