حسام حسینزاده
به گمانم مسئلۀ زبان انگلیسی در دانشکدۀ علوم اجتماعی، مسئلهای سهل و ممتنع است. سهلبودنش را آنجا میتوان دید که این درس اهمیت خاصی برای گروههای آموزشی ندارد و اساتیدی که آن را تدریس میکنند، مهارت لازم و کافی در این زمینه را ندارند. اما آنجا ممتنعبودنش به رخ کشیده میشود که میخواهیم با متون دست اول جامعهشناسی مواجهه داشته باشیم، متونی که اکثرشان به زبان فارسی ترجمه نشدهاند. البته اگر چندان هم دغدغۀ مواجهه با متون اصلی را نداشته باشیم، کنکور ارشد به یادمان خواهد آورد که زبان انگلیسی میتواند بهراحتی پای کسانی که همۀ دانششان در علوم اجتماعی محدود میشود به چند کتاب تست و خلاصه و... را به دانشکدۀ علوم اجتماعی باز کند. اما در چنین شرایطی که کلاسهای دانشکدۀ علوم اجتماعی بیش از مقدماتی اندک، نمیتواند آوردۀ خاص دیگری برایتان داشته باشد، راهحل چیست؟
به نظر در دو سطح میتوان به دنبال راهحل بود؛ سطح نخست، تلاش برای اصلاحاتی در ساختار آموزشی دانشکده است که تلاشی بلندمدت و البته لازم است. سطح دوم اما فاصلهگرفتن از محیط اختۀ کلاسها و تلاش برای نوعی خودآموزی است. هرچند که میتوان از کموکیف این خودآموزی دربارۀ هر درسی سخن گفت اما در این یادداشت کوتاه میخواهم پیشنهاداتی برای خودآموزی در زمینۀ زبان انگلیسی ارائه دهم. به نظر میرسد تسلط به زبان انگلیسی در دو زمینۀ مجزا میتواند برای دانشجویان علوم اجتماعی الزامی باشد. نخست و مهمتر، خوانش متون است. دوم، که به گمانم اهمیت و الزام کمتری دارد، ترجمۀ متون است. هرچند بر اساس تجربۀ شخصیام اکثر دانشجویان علاقۀ بیشتری به زمینۀ دوم نسبت به زمینۀ اول دارند، اما به نظرم میرسد الزام تسلط به مطالعۀ متون بیشتر است.
یکی از بهترین شیوههای آغاز این راه دوستداشتنی و البته دشوار، پریدن در آب است! یعنی به جای ایدهپردازی دربارۀ دشواریهای مطالعۀ متون انگلیسی، بهتر است یک متن انگلیسی تخصصی علوم اجتماعی دست بگیرید و شروع کنید به خواندن آن. علیالقاعده در ابتدای امر بخشهای زیاد یا حتی غالب متن را نخواهید فهمید. اما فراموش نکنید توانایی مطالعۀ متن، مهارتی فارغ از دایرۀ واژگانی شما یا حتی دانش دستوری زبان است. در این راه دیکشنریهای عمومی و تخصصی میتواند همراه خوبی برایتان باشد. در آغاز کار بهتر است از متون جدیدالانتشار نویسندگان سادهنویس آغاز کنید و هر وقت به نظرتان توانایی درک این متون را یافتید، کمکم سراغ متون قدیمیتر، از نویسندگان اصطلاحاً سختنویس بروید. البته در متون علوم اجتماعی وقتی از قرن بیستم عقبتر میروید، با دشواریهای زبانیای در مطالعه مواجه میشود؛ اما بهتر است دست از بلندپروازی برداریم. تا همینجای کار هم توانایی خوانش و فهم متونی که در قرن بیستم تولید شدهاند، میتواند شما را از اکثر دانشجویان و حتی اساتید علوم اجتماعی در ایران پیش اندازد.
اما ترجمه داستان متفاوتی دارد. هرچند خودم حدود شش سال پیش ترجمه را بدون تجربۀ آکادمیک و کلاسهای مؤسسات آغاز کردم اما پیشنهاد میکنم در این زمینه با تأمل بیشتری وارد شوید. اگر به هر دلیلی نمیخواهید یا نمیتوانید در کلاسهای مربوط به آموزش ترجمه شرکت کند، حداقل به دانشتان دربارۀ امر ترجمه و بازگردانی متن بیافزایید و از آن مهمتر، فراموش نکنید یک ترجمۀ خوب نیاز به تسلط کافی به زبان فارسی هم دارد. بسیاری از دانشجویانی که وارد عرصۀ ترجمه میشوند، به این واسطه که بهقدر کافی برای زبان فارسی اهمیت قائل نیستند، ترجمههایشان سختخوان و مملو از گرتهبرداری و دیگر ایرادات ویرایشی خواهد بود. هرچند در این زمینه باید مراقب باشیم به دام نوعی حساسیت ادبی افراطی نیافتیم، اما به موازات آن باید مراقب نسبیگرایی ادبی نیز باشیم.
پینوشت: این متن 16 آبان 1395 در شمارۀ 23 گاهنامۀ سرۀ داخلی [دانشکدۀ علوم اجتماعی دانشگاه تهران] متعلق به انجمن علمی دانشجویی جامعهشناسی دانشگاه تهران منتشر شده است.