حسام حسینزاده
«پیروزی حزب سیریزا در انتخابات یونان، که بخشی از رشد تدریجی جنبشهای ضدریاضتی در سراسر اروپا بود، پیشبینیپذیر بود. پس از این پیروزی و در تمام طول این رشد ناگهانی، بسیاری از تشکلها و صفآراییها، با اطمینان از اینکه دارند با دشمنی واحد مبارزه میکنند، به یکدیگر پیوستند. هرچند رویکرد دو حزب متفاوت است، الکسیس سیپراس، رهبر سیریزا، رابطۀ نزدیک خاصی را با همتای خود در اسپانیا، یعنی پابلو ایگلسیاس، رهبر حزب پودموسِ اسپانیا ایجاد کرد. این دو در تظاهرات کنارِ یکدیگر ظاهر میشوند و در خلوت با هم مشورت میکنند.»
پابلو ایگلسیاس که امید زیادی به موفقیت حزبش در انتخابات پیش رو در اسپانیا دارد، به تازگی کتابی با عنوان سیاست در زمانۀ بحران: پودموس و آیندۀ دموکراسی در اروپا منتشر کرده که الکسیس سیپراس نیز پیشگفتاری بر آن نوشته است.
انتشارات ورسو دربارۀ این کتاب اینطور مینویسد:
«مانیفستی برای چپ جدید و دموکراتیک، برنامهای سیاسی که آمادۀ دگرگونی اروپاست. از سال ۲۰۱۱، پابلو ایگلسیاس رهبری پودموس را بر عهده دارد؛ حزب جدید چپگرای رادیکالی در اسپانیا که در حال بازسازی ماهیت سیاست مدرن است. تحت هدایت او، این حزب انگیزههای ایدئولوژیک پنهان در پس ریاضت اقتصادی اروپا و ماهیت واقعی این قدرتربایی را افشا کرده است. این قدرتربایی بواسطۀ نخبگانی انجام میشود که قصد ازبینبردن دولت رفاه را دارند. در این کتاب، ایگلسیاس دیدگاه سیاسی خود را ترسیم میکند. او نه تنها تشکیلات اسپانیایی که بلوک ضددموکراتیک شامل ترویکا، منافع شرکتهای بزرگ، و «حزب والاستریت» را به نقد میکشد.سیاست در زمانۀ بحران، که شامل مصاحبهای عمیق با ایگلسیاس است، بررسی نافذی است از وضعیت کنونی اروپا و ندایی تکاندهنده برای مقاومت بینالمللی است.»
سوسیالیست ریویو نیز در بررسی این کتاب مینویسد:
«… آنچه در فصل اول این کتاب ظاهر میشود پروژۀ فکری دقیقی است. رهبر پودموس، ایگلسیاس، اذعان میکند که «بدون محدودیتهای مسئولیت سیاسیاش در حال نگارش است». و اضافه کرده است «به هیچوجه به نیازهای سیاسی کنونی پاسخ نمیدهد.» بلکه به جای آن طرح کلی فکریای که در پس پودموس است را ارایه میکند.
… او ساخت ایدههای رادیکال را بهمثابۀ ارزشی مشترک در بحث سیاسی توصیف میکند، که تعداد فزایندهای از مردم عادی را توانمند میسازد. پودموس «سبک جدیدی از ارتباطات سیاسی» را ارائه کرده است. بیان ماهرانۀ او در محکومیت طبقۀ حاکم ارزش خواندن دارد؛ «دزدانی که چارچوبهای سیاسی را برای ربودن دموکراسی از مردم انتخاب میکنند.»
… بیشترین بخش کتاب خلاصهای از تاریخچۀ اسپانیا در عصر مدرن است، که به خودیخود بسیار عالیست. نکتۀ اصلی در اینجا دربارۀ رژیمی است که پس از مرگ فرانکو تأسیس شد و با نامِ «گذار» شناخته شده است. ایگلسیاس معتقد است که این رژیم باید برود و حتی در اواخر دهۀ ۱۹۷۰ یک جایگزین واقعی ممکن بود.
کتاب با شرح خوبی از بحران کنونی جهان بهطور مختصر و در چند صفحه دنبال میشود: روشن، ماهرانه، شوخطبعانه و کاملاً حزبی. این مهماتی واقعی برای مردمی است که درگیر مبارزه برای سیستمی متفاوت هستند. همچنین شکایتی واضح از نخبهگرایی و فساد اتحادیه اروپا است، علیرغم این واقعیت که پودموس متعهد به باقیماندن این اتحادیه و اروپاست.
فصل پایانی مدعی امکان آیندهای جایگزین است. خواستار سرنگونی سیستم فاسدی است که ثروتمندان و قدرتمندان را قادر ساخته که بدون قبول مسئولیت و با ایجاد فسادهای گسترده حکومت کنند. کتاب اذعان میکند که قدرتمندان به ندرت قضاوت صندوقهای رأی را، زمانی که مطابق میل آنان نباشد، قبول میکنند. و میگوید مخالفان قدرتمند با هر دولت چپگرایی مقابله خواهند کرد، و اضافه میکند: «پیروزی در انتخابات به هیچوجه معادل کسب قدرت نیست.»
پینوشت: این متن در آذر 1394 در ترجمان منتشر شده است.