حسام حسینزاده
پیشگفتار اول؛ «هدایت تحصیلی» چیست؟
نخستین بار اوایل سال ۱۳۹۲ بود که بحث طرحی با عنوان «هدایت تحصیلی» بهطور جدی در رسانهها طرح شد و اعلام شد که بنا است با آغاز سال تحصیلی ۹۵-۹۴ این طرح بهطور سراسری در کشور اجرا شود. البته چیزی تحت عنوان هدایت تحصیلی سالهاست که در آموزش و پرورش وجود دارد اما هرگز نقش مهم و قابل توجهی در تعیین رشتهی دانشآموزان نداشته است. منظور از «هدایت تحصیلی» در این نوشتار اصلاحات جدیدی است که بر اساس طرح تحول آموزش و پرورش صورت گرفته و بدان ماهیتی کاملاً متفاوت بخشیده است. علی زرافشان، معاون آموزش متوسطه وزارت آموزش و پرورش، ابتدای سال ۹۴ گفت: «بر اساس مصوبه شورای عالی آموزش و پرورش هدایت تحصیلی بر اساس چهار عامل علاقه، استعداد، نیازهای کشور و امکانات انجام میشود. بر اساس این چهار عامل، هر ساله توافقنامهای را با ادارات کل آموزش و پرورش تنظیم و ظرفیتی را برای رشتههای مختلف معین میکنیم تا در مناطق مختلف اعمال شود. یک تقسیمبندی به جمعیت دانشآموزان در دو شاخه نظری و فنی و حرفهای باز میگردد. اکنون ۴۱ درصد دانشآموزان در شاخه فنی تحصیل میکنند که باید مراقبت کنیم این درصد حفظ و بهتدریج ارتقا پیدا کند. این نسبت باید برای شاخه فنی و کارودانش بر اساس قانون برنامه پنجم توسعه و مصوبه شورای عالی به ۴۸.۲۶ درصد برسد.»[۱]
در نهایت با یک سال تأخیر، ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۵ مصوبهی جدید «هدایت تحصیلی» از شورای عالی آموزش و پرورش به وزیر ابلاغ شد و بنا شد برای سال تحصیلی ۹۶-۹۵ اجرایی شود. اما روزهای آخر تیرماه ۱۳۹۵ بود که حواشی «هدایت تحصیلی» آغاز و در کمتر از یک هفته به یکی از داغترین مباحث در فضای مجازی و واقعی بدل شد.
اما بهراستی «هدایت تحصیلی» چیست و چه اهدافی را دنبال میکند؟ یا به عبارتی جسورانهتر هدایت تحصیلی در خدمت چه کسانی عمل میکند و به چه کسانی خیانت میکند؟ این اصلیترین مسئلهای است که در یادداشت پیشرو به آن میپردازیم.